غمگسارها
سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۳ ق.ظ
شاید دلم گرفته از این اضــطرارهـا
هم طول واژهها و هم از اختصارها
از سرخی غروب و غمانگیزی بهار
حتی سیاهِ مستیِ چشــمِ نگارها
شوق وصال یا غم هجران روی یار؟
اندیشهی فراق و زوالِ قــــــرارها!
امواج، سهمگین و گردابِ وهمنـــــــاک
کشتی شکسته از پس این تار و مارها
سخت است دوری و دشوار انتظار
باشد قرارمان شب دارالقرارهــــــا
شاید که پربگیرد از این کهنهآشیــــان
این روح خسته از همهی شهسوارها
جان و جوانی ما که دگر هیچ میشود
باشد فدای یک قدم غمگسارهــــــــــا
+
اولین که شعری که
با حال خراب دهه اول رمضان
بالاخره سرودم
سحر 10 رمضان- ۹۳/۰۴/۱۷
این فنی جماعت دست به چه کارهایی که نمی زنند! فقط شعر مانده بود که قدم رنجه کردید!
خب میخوای تغییر رشته بده!
خیلی خوب
موفق باشی