مگر ارزش دیدن دارد؟!
دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۲:۴۵ ب.ظ
تنها تو میدانی که من به چه فکر میکردم
تنها تو میدانی من به چه فکر میکنم
فکرم پر است از حرفهای که نمی شنوی
باید قدم بزنم این روزها در شهری که بی احساس است...
و نفس بکشم این هوای بی احساس را
باید قدم بزنم و فکر کنم...
من تنها ترین مخلوق خدا هستم
که همیشه دلتنگ تو میشود
خودت میدانی که هیچ چیز ِ آن شب و این شب ها، آرام نیست
.
.
حالا که یک هفته از آغاز ماجرا میگذرد لب به سخن باز کرده ام
حالا...
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد...
- ۹۳/۱۲/۱۱