خدایا تو رو خدا آرامش... !
شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۱۷ ب.ظ
شاکی ِ روزگار منم، تمومِ این شهر متهم
یه حادثه چند ساعته، با من میآد قدم قدم
زخما دهن وا میکنن، وقتی دل از دشنه پُره
دستِ منو بگیر که پام، رو خونِ عشقم میسُره
بگو که از کدوم طرف، میشه به آرامش رسید
وقتی تو چشمِ هر کسی، برقِ فریبو میشه دید
راه ضیافتو به من، دستای کی نشون میده
وقتی که حتی گل سرخ، این روزا بوِی خون میده!
- ۹۳/۱۰/۱۳