شلیک کن ...!
پایان ماجراست شلیک کن رفیق
تا کاوه ناکجاست شلیک کن رفیق
دستور میدهم آتش عزیز من
عالیجناب خواست شلیک کن رفیق
اجرای حکم مرگ اسمش که قتل نیست
این جمله آشناست شلیک کن رفیق
به به که لحن او فرمان آتش است
در معرفت خداست شلیک کن رفیق
مرگ موقتی در مد نشست کرد
اندیشه در کماست شلیک کن رفیق
متن وصیتم شرح مصیبت است
بی روضه کربلاست شلیک کن رفیق
یک راز سر به مُهر با اون نگفته ما
قلبی که جا به جاست شلیک کن رفیق
قلبم نحیف و داغ بر حسب اتفاق
ماسیده سمت راست شلیک کن رفیق
مهلت نمانده است من خسته ام بجنب
سیگار من کجاست شلیک کن رفیق
بعد از یکی دو پُک من حاضرم تو هم
لطفا به سمت راست شلیک کن رفیق
♫♫♫
من با کمال میل رو به گلوله ام
این تیر بی خطاست شلیک کن رفیق
از چند روز پیش حس کرده ام که مرگ
اجرای انتهاست شلیک کن رفیق
وقت صدور عشق از قول من بگو
منصف شدن ریاست شلیک کن رفیق
لطفا ریلکس باش هم عود روشن است
هم دود در فضاست شلیک کن رفیق
این تنگی نفس از اضطراب نیست
هه ، نه مشکل از هواست
شلیک کن رفیق
اصلا مهم نبود اخبار دست ساز
کلتت چه خوش صداست شلیک کن رفیق
ژانر و سیاق جبر وسترن محض بود
پایان همین فناست شلیک کن رفیق
اما دوئل نداشت وسترن انتها
یک کلت بین ماست شلیک کن رفیق
عرق تراژدی در من سقوط کرد
ارزان بی بهاست شلیک کن رفیق
♫♫♫
دیگر نمیکشم بدجور خسته ام
تقدیر هم نخواست شلیک کن رفیق
من باختم قبول تقصیر عشق بود
نا گفته برملاست شلیک کن رفیق
این خطبه ی طلاق یا زخم هجر نیست
سیرک گلوله هاست شلیک کن رفیق
وقت شمارش از سه تا حدود صفر
لطفا به سمت راست شلیک کن رفیق
من چک نوشته ام حامل برای ختم
دست علیرضاست شلیک کن رفیق
یک عمر وقف شعر یک عمر وقت عشق
پایان در ابتداست شلیک کن رفیق
من خواب دیده ام مرگم موقتی است
تعبیر آن خطاست شلیک کن رفیق
بدجوری خودمو شکستم ...
پیش خانواده، مامانم، بابام ... پیش خدا ... پیش قرآن ...
بدتر از همه، پیش خودم! پیش امیر...!
یه چیزو مطمئنم ... امیر، هیچوقت منو نمیبخشه
نه بابت حال این دو روز
نه بابت اعصاب خردی و ناراحتی و در نتیجه این بیماری...
نه بابت سردردها و گریههای نان-استاپ امروز و الان
و نه فکرهای احمقانهای که امروز تا مرحله اجرا رفت ولی، فقط برای آرامش تو! اجرا نشد...
نه بابت اتاق به هم ریخته
کتابهای پاره
آینه شکسته
نه بابت حرفهایی که به مامان بابا زدم
...
بابت اینکه امروز خودمو شکستم ...
امیر منو بخاطر شکستن امروز نمیبخشه...
شکستنی که نه با چسب میچسبه
نه با چینی بند زن
نه با هیچی...
برای همیشهی عمر شکستم خودمو...
...
بیزحمت فقط دعا کن دوباره بتونم شروع کنم! هرچند برای خودم خیلی بعیده ... خیلی بعیده بی تو ... خیلی ... خـ .. ـیلـ ... ـی
...
فقط برای تموم شدن استرس تو!
برای اینکه خودخواه خونده نشم!
برای اینکه زیر قسمم! نزده باشم بابت آرامشی که همیشه برات خواستم
آرامشت مبارک!
...
آرامش خودم، به جهنم؛ به درک روزهای مزخرفی که قراره برام پیش بیاد!
تو آروم باشی، برای من کافیه!
...
نمیدونی ساعت 00:00 هرشب قراره چه حالی بشم...!
فقط!
چند تا حرف هست که باشه برای اونروز که خدا تکیه میزنه به تخت قضاوت!
....
میخواستم بگم بدون مقدمه خداحافظ، ولی دیدم مقدمه شو ساعت 12 ظهر چیده بودی...
خدا نگهدار بهترین...!
- ۹۳/۱۰/۱۲