بیخیالِ شکوهِ تبریزم!
يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۳۵ ق.ظ
لهجهات را غلاف کن ای عشق
زخمــیام از زبان نـوکتیزت
شمسِ مولای بیکسیها باش
بیخیــــالِ شکــوهِ تبریزت
دستهایم به کار کُشتَنَماند
این جنایت به پاسِ بودنْهاست
شهرِ بیشعرْ نوشِ جانِ شما
شاعر اینجا جنازهای تنهاست!
04:35
- ۹۳/۱۰/۱۴