بهار ِ امیر!

این وبلاگ، یک نویسـ امیرــــنده دارد که اگر قرار شد -بعد از این باز هم- بنویسد، برای خودش می‌نویسد و دلش!

بهار ِ امیر!

این وبلاگ، یک نویسـ امیرــــنده دارد که اگر قرار شد -بعد از این باز هم- بنویسد، برای خودش می‌نویسد و دلش!

عاشقـــــــــی حس غریبی بود!
(قرار نبود اینا رو بگم):
نگه‌ت خواهم داشت حس غریب، همیشه در وجودم!
اما پنهانی ...
مثل اون تیکه کاشی مزار شهید گمنام که توی آخرین دیدار دستم بود و ندید!
"عاشقی" فقط تو را نگه می‌دارم!

:::.:.::..::..:.:::.::..:::.:::::.:::..:::.:::::.:

سریال خواب های من امشب تمام شد
از خواب جستم و عرق و تب تمام شد
کابوس بود یا خبری راست؟، مانده ام
تا آنکه واکنم لبم از لب تمام شد
دیگر صدای تِک تِک ساعت نمی رسد
این پتکِ بی امانِ مرتب تمام شد
حالا کنار پنجره ... نه روی ابرهام
رنج مسیر و سختی مَرکَب تمام شد
خوابند دیگران و اذان بر مناره است
شوق نماز دارم و مذهب تمام شد
فریاد می زنم ... کسی از خواب برنخواست!
تردید این سکوت مذبذب تمام شد
تکلیف سایه روشن مهتاب روشن است
وقتی که ابر جهل مُرکَّب تمام شد
فردا به سمت مشرق خورشید می روم
وقتی سوال و پاسخ " من رب ؟ " تمام شد
صبح است روی کاغذ اعلان، همین و بس:
من مُرده ام، خلاصه ی مطلب، تمام شد

گمشده‌ها!

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۱ ب.ظ

شب پنجم!

این روزها تعداد چیزهایی که گم کردم همینجوری داره زیاد می‌شه؛ یه مارکر نارنجی که حتی یه بار هم ازش استفاده نکردم و مصرانه منتظرم که پیدا بشه و مجبور نشم یکی دیگه بخرم. یه لنگه جوراب که پس از شستن مفقود الاثر شده! یه کتابی که نمی‌دونم به کی دادم و الان توی کتابخونه کی جا خوش کرده؟

کارت ویزیت یه دکتری که باید خیلی زود ببینمش، یه آهنگی که فقط ریتمش توی ذهنمه و حتی یک کلمه‌ش هم یادم نمیاد ولی می‌خوام که پیداش کنم.... یه اشکی که باید واسه بعضی چیزها ریخته بشه و غصه‌ها توی دلم باد نکنه، یه دلسوزی که سالهاست گمش کردم، یه «دمت گرم» و یه تشویق و یه لبخند از  ته دل که بعد از دوران مدرسه هیچوقت هیچ خبری ازش نیست.

اما ... هست یه نگاهی که روی چشمام بمونه و و بمونه تا صورتمو سرخ کنه و شده حتی برای یه ثانیه منو از زمین و زمینی‌ها جدا کنه، یه دستی که دستم رو محکم بگیره و فقط بهم بگه که همه چی درست میشه...

.

..

...

و بگو؛ پروردگارا مرا در هرکاری وارد میکنی با راستی و درستی وارد کن و از هر کاری بیرون می‌آوری با راستی و درستی بیرون بیاور و برای من از جانب خود تسلطی یاری بخش مقرر دار تا بدین وسیله از عهده انجام وظایف خود برآیم.

سوره اسراء | آیه 80

  • امـــــــــیر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">